تماس با ما
تماس با ما
پل سوخته و نسل سوخته؛ قبحی که دیگر شکسته است
یک تحقیق تازه که توسط بخش امور بین المللی مبارزه با مواد مخدر و تنفیذ قانون وزارت خارجه آمریکا با همکاری وزارتهای بهداشت و درمان و مبارزه با مواد مخدر افغانستان انجام شده، نشان میدهد که 11 درصد از جمعیت افغانستان از مواد مخدر استفاده میکنند.
پل سوخته و نسل سوخته؛ قبحی که دیگر شکسته است
به گزارش خبرنگار دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم در کابل، در یکی از روزهای کودکی نظارهگر تلویزیون ایران بودم، برنامه درباره معتاد و اعتیاد بود، از پدرم پرسیدم معتاد کیست؟ با بیمیلی و تا حدودی عصبانیت جوابی سربالا داد، طوریکه از سوال پرسیدنم پشیمان شدم و فکر کردم ندانسته حرف بدی زدم.
هر چه بزرگتر میشدم پدیده اعتیاد هم در دور و برم قد میکشید، دیگر میدانستم اعتیاد چیست یعنی کار زیادی برای دانستنش لازم نبود انجام دهم.
اسم همسایه دیوار به دیوارمان رحمت بود. هر روز او را میدیدم که یا خمار است و یا نشعه. یک روز درخرابه سرکوچه دیدمش که مچاله شده و مرده است، سرنگی در دستش بود.
یک روز دیگر همه دوستان درباره جواد حرف می زدند که او هم سنگ کوب کرده و مرده است، از من دو سه سالی کوچکتر بود. پدرم از ترس اینکه من و برادرم آلوده فضای کوچه و دوستان نشویم خانه را جای دیگری برد، با این وجود او هرگز درباره اعتیاد و مواد مخدر زیاد حرف نمیزد.
این مسئله برایم همیشه سوال بود و بعضی وقتها میگفتم اینقدرها هم که بابا فکر میکند دیگه خطرناک نیست که آدم حتی دربارش نتواند حرف بزند، اما واقعیت این بود که پدرم از نسلی بود که در آن پدیده اعتیاد بسیار ناشناخته بود و بیشتر مردم درباره اش افسانه سرایی میکردند تا نقل واقعیتهای عینی.
بعد ها که به قول معروف از آب و گل درآمدم ، پدرم میگفت در افغانستان هرگز معتادی را به چشم سر ندیده است. میگفت اعتیاد یک ننگ و عیب بسیار بزرگ بود که هیچ کس نمی خواست چنین ریسکی را با خود وخانواده اش بکند.
میگفت یک روز شایعه شد که پسر فلانی «ماندرکس» (نوعی قرص روان گردان) خورده است. مردم محل حتی از احوالپرسی با اقارب این شخص خودداری میکردند که نکند ما را هم گرفتار کند این ماندرکس. فکر میکنم آن روزی که از پدرم پرسیدم معتاد کیست؟ چیز زیادی برای گفتن نداشته بود که جوابگوی ذهن جستجوگر من باشد. اعتیاد برای پدرم هم ناشناخته بود و در عین حال مذموم.
اما حالا همه چیز تغییر کرده، پدرم در قید حیات نیست، افغانستان هم دیگر افغانستان آن روزها نیست. مطمئنا اگر کودکی در افغانستان در این دوره وزمانه از پدرش بپرسد معتاد کیست؟ پدر اطلاعات عمومی و چه بسا شخصی فراوانی برای منتقل کردن به فرزندش خواهد داشت.
اصلا لازم نیست از پدرش بپرسد. وقتی صدای در شنیده میشود، کودک میدود تا در را باز کند مادرش فریاد می زند صبر کن خودم در را باز می کنم حتما باز هم معتادی برای گدایی کردن در را میزند و یا هر روز میشنود که که پدر موقع رفتن به سر کار به مادرش تاکید میکند که بچه را نگذاری تنها بیرون برود که دور و برخانه پر از معتاد شده و یا وقتی سرگرم بازی در حیاط خانه است صدای شیون زن همسایه میترساندش، مادرش میگوید بیچاره پسر جوانش که معتاد است حتما مرده است و یا وقتی سوار ماشین میشود تا با پدر و مادرش عروسی بروند در مسیر راه بارها معتادان ژنده پوشی را که تلو تلو خران اسپند دود میکنند میبیند.
تازه پسر همسایه هم برایش تعریف کرده وقتی با پدرش میروند به پارک «شهرنو» تا کباب بخورند، پدرش او را هرگز نمیگذارد که از ماشین پیاده شود چون میگوید معتاد زیاد شده و به آنها اعتباری نیست.
پسر عمویش که از او بزرگتر است میگوید هر روز میروند روی پل سوخته و از آن بالا با دوستانش معتادها را نگاه میکند. پسر عمویش با آب وتاب برایش میگوید که در زیر پل معتادها برای خودشان شهرکی ساختهاند.
او با خنده برایش تعریف میکند که چطور یک معتاد که اصلا حال و روز خوبی نداشت موهای پر شپش یک معتاد دیگر را با قیچی اصلاح میکرد.
پسرک وقتی میگوید که پدرش گفته: معتادها خطرناک هستند و نباید به آنها نزدیک شد، پسر عمویش میگوید نه بابا خودم یک روز در پارک شهر نو دیدم که چند تا معتاد در کنار پسرهایی که فوتبال بازی میکردند در حال پودر (هرویین) کشیدن بودند. او میگوید آنجا پر است از معتاد.
پسرک میپرسد پلیس معتادها را کاری ندارد؟ پسر عمویش می خندد و میگوید؛ یک روز پدرش از یک پلیس پرسید چرا معتادها را جمع آوری نمیکنید؟ پلیس با تمسخر به پدرش گفته است کجا ببریمشان؟ بیاریمشان خانه تو؟
در افغانستان بخصوص کابل همه ظاهرا پذیرفته اند که دور برشان پر باشد از معتاد. با این وجود همچنان کمتر کسی در این باره حاضر است حرف بزند، اعتراض کند و یا کاری انجام دهد، اما تا دلتان بخواهد سمینارهای یک روزه با نهار مفصل در هوتلهای پنج ستاره برای محو پدیده اعتیاد توسط ارگانهای دولتی و ان جی او های داخلی و خارجی برگزار شده است که افزایش روز افزون معتادان زیر پل سوخته نشان از موثر نبودنشان است.
واقعیت این است که کار زیادی از دست کسی ساخته نیست. دولتمردان افغان بقدری درگیر زد و بندهای سیاسی و جنگهای نظامی با مخالفان مسلح این کشور هستند که حتی از غم نان و بیکاری که کم کم دارد به معضل ناعلاجی تبدیل می شود غافلاند چه برسد به معتادان نگون بخت.
تمام امید مردم به خارجیها بود که مدت زیادی است که از آنها نیز دست شستهاند. خارجیها خیلی وقت است ثابت کردهاند که مبارزه با مواد مخدر هیچ اولویتی برایشان ندارد و خیلی راحت میتوانند چشمشان را بر روی کاروانهای قاچاق مواد مخدر ببندند و در مقابل با گلهای ارغوانی گیاه خشخشاش عکس سلفی بگیرند، در حالیکه بارها گزارشهای نهادهای بین المللی افشا کرده است که گروههای مسلح شورشی در افغانستان از راه کشت و قاچاق مواد مخدر بخش اعظم جنگ افزارهایشان را تامین میکنند.
آمارهای رسمی دولت افغانستان نشان میدهد که بیشترین میزان مواد مخدر در افغانستان، در مناطقی از پنج ولایت هلمند، قندهار، فراه، ارزگان و بادغیس تولید میشود و ولایت هلمند همچنان در صدر ولایتهایی است که در آن مواد مخدر تولید میشود.
مافیای مواد مخدر که اسمش رویش است، کسی زورش به آنها نمیرسد، در همه جا هستند، قانون میگذارند و پول دارند، آدم و اسلحه دارند و خیلی ها را در داخل و خارج افغانستان میشناسند.
سالهاست مقامات افغان از افشای نام مسئولین دولتی که در کار قاچاق مواد مخدر هستند دم میزنند اما دریغ از یک مورد.
از زمان سقوط حکومت طالبان کشت مواد مخدر در افغانستان روند صعودی داشته است. با وجود اینکه یک وزارتخانه و یک معاونت وزارت خانه دیگر مسئول رسیدگی به این امر هستند.
براساس گزارش وزیر بهداشت و درمان افغانستان که در سال 2005 میلادی منتشر شد، شمار معتادین به مواد مخدر در افغانستان به 920 هزار نفر میرسید. این رقم در سال 2009 به بیش از یک میلیون و در سال 2014 میلادی به سه میلیون نفر رسیده است و بودجهای که برای بازپروری این تعداد در نظر گرفته شده است تنها یک میلیون دلار در سال است، یعنی برای هر معتاد نیم دلار بدون احتساب حقوق کارمندان و هزینههای متفرقه.
یک تحقیق تازه که توسط بخش امور بین المللی مبارزه با مواد مخدر و تنفیذ قانون وزارت خارجه آمریکا با همکاری وزارتهای بهداشت و درمان و مبارزه با مواد مخدر افغانستان انجام شده، نشان میدهد که 11 درصد از جمعیت افغانستان از مواد مخدر استفاده میکنند.
در این گزارش آمده است: نتایج آمار شهری و روستاهای افغانستان نشان میدهد که میزان استفاده از مواد مخدر در سطح ملی به 11 درصد رسیده و یکی از بالاترین ارقام در سطح جهان است.
میزان استفاده از مواد مخدر در روستاهای افغانستان سه برابر بیشتر از استفادهکنندگان در مناطق شهری میباشد. براساس یافتههای این آمار، 13 درصد جمعیت روستاهای افغانستان از مواد مخدر استفاده میکنند، در حالیکه این رقم در شهرها به 5 درصد میرسد.
نتایج آمار گیری مذکور در سطح افغانستان نشان میدهد که 9 درصد کودکان زیر سن 15 سال افغان از یک یا چند نوع مواد مخدر استفاده میکنند.
فقر و مشکلات روانی ناشی از سالها جنگ، در دسترس بودن آسان مواد مخدر، بیسوادی و عدم اطلاع رسانی کافی درباره ضررهای این مواد دور نمای تاریکی از این سونامی خاموش متصور می شود؛ تاریک تراز جنگ.
منبع: روایتنگاری خبرنگار تسنیم در کابل- خبرگزاری تسنیم