هنر تصمیمگیری بهینه و مطلوب مهمترین وظیفه در نظام مدیریت جامعه است. جامعه دارای چندین بُعد میباشد. اقتصاد، سیاست، فرهنگ، روابط اجتماعی و... از ابعاد مختلف یک جامعه می باشد. هنر تصمیمگیری به مفهوم انتخاب بهترین راهحل برای حل مشکل به صورت بنیادی یا موقت میباشد.
هنر تصمیمگیری بهینه و مطلوب مهمترین وظیفه در نظام مدیریت جامعه است. جامعه دارای چندین بُعد میباشد. اقتصاد، سیاست، فرهنگ، روابط اجتماعی و... از ابعاد مختلف یک جامعه می باشد. هنر تصمیمگیری به مفهوم انتخاب بهترین راهحل برای حل مشکل به صورت بنیادی یا موقت میباشد.
«تصمیمگیری» در میان مباحث علم مدیریت جایگاهی بس رفیع دارد. شاید به جرأت بتوان ادعا کرد که هیچکدام از مباحث این علم از اهمیت «تصمیمگیری» برخوردار نیستند. دلیل این سخن را میتوان، گستردگی ادبیات آن و رواج روزافزون نظریات تصمیمگیری دانست.
حدود50 سال از زمانی که سایمون اندیشمند بزرگ مدیریت با شهامت هر چه تمامتر «مدیریت را همان تصمیمگیری خواند و جوهره مدیریت را تصمیمگیری شمرد» میگذرد، اما هنوز این سخن سایمون در میان انبوه نظریات علم مدیریت، مستحکم و پرتوان باقی مانده است.
عدم برنامه ریزی مناسب و مطابق با واقعیتهای جامعه میتواند خسارات جبرانناپذیری را به کشور و مخصوصا به اقتصاد یک کشور وارد کند. نبود برنامهریزی دقیق و مناسب باعث ایجاد ناامنی اقتصادی و همچنین عدم ثبات در اقتصاد یک کشور خواهد شد. هنگامی که سرمایهگذاران و فعالین اقتصادی متوجه شوند که تصمیمات مدیریتی و سیاستی به درستی اعمال نمیشود و مبتنی بر واقعیت جامعه نیست، نسبت به آینده کشور نگران میشوند که در نتیجه اگر فضای نااطمینانی در کشور شکل بگیرد قطعا شاهد هرجومرجهای اجتماعی و اقتصادی در کشور خواهیم بود. تورم بالا خواهد رفت، تولیدات کم خواهد شد، سرمایهگذارن سرمایههای خود را از کشور بیرون خواهند کرد، سرمایهگذاری خارجی کم خواهد شد، بیکاری افزایش مییابد، عدالت اجتماعی برقرار نخواهد شد، سرمایهها و ظرفیتها به جای اینکه در قسمت تولیدات برود بیشتر در قسمت دلالی و واسطهگری پیش خواهد رفت، صادرات کم خواهد شد و حضور در بازارهای جهانی را از دست خواهیم داد، رکود در کشور فراگیر خواهد شد و در نهایت ممکن است حتی به فروپاشی یک جامعه نیز بیانجامد.
پس تا اینجا اهمیت تصمیمگیری در نظام مدیریتی مشخص شد. اکنون به چند نکته در این قسمت میپردازیم:
نگاه کوتاه مدت و بلند مدت:
در هنر تصمیمگیری باید به این مهم توجه کنیم که نگاه ما به حل مساله در چه مقطعی از زمان است؟ کوتاه مدت یا بلند مدت. رفتار مسئولین کشور در بلند مدت و کوتاه مدت برای حل مسئله کاملاً متفاوت است.
نگاه کوتاه مدت به حل مشکلات جامعه مانند داروی مسکن برای درمان درد میماند. این داروی مسکن هرچند مفید و لازم است اما هیچگاه کافی نیست. شرط کافی بودنش این است که باید مشکل سعی شود در پروسه انکشافی بلندمدت حل شود. اما تا رسیدن به حل اصلی نباید از درمان درد به صورت موقت و راهحلهای پیشنهادی کوتاه مدت غافل شد. زیرا پالیسی های اجرایی و انکشافی در بلند مدت پایداری بیشتری دارند.
در برخی موارد نیز تنها در نظر گرفتن نگاه کوتاه مدت بدون توجه به افق زمانی بلند مدت تنها هزینههای اضافی و تکراری برای جامعه ایجاد میکند و پلانهای توسعهای کشور را مختل مینماید.
نگاه تک بعدی و چند بعدی:
نکته بعدی این مساله است که در تصمیمگیری پیچیده نباید تنها به یک بعد پرداخته شود و تحلیلهایی از تمام ابعاد و زوایای مختلف مساله انجام شود. دیدن منافع گروه خاصی یا حزب خاصی یا دیدن منافع قومیت خاصی یا منطقه جغرافیایی خاصی باعث ایجاد نگاههای تک بعدی میباشد. داشتن تحلیل تک بعدی سیاسیون جامعه و مدیران ارشد برای حفظ منافع گروهی یا حزبی بدون توجه به منافع تمام ملت و جامعه خطایی استراتژیکی از منظر نظام اقتصاد سیاسی جامعه میباشد.
جامعه در صورتی جامعه میباشد که تمام منافع مردم به حیث شهروند دارای حق، مد نظر قرار گرفته باشد نه اینکه تنها به تنظیم روابط سیاسی و اقتصادی با گروه خاصی بپردازد و امکانات جامعه در اختیار اقلیت غیرمشروع قرار گیرد.
در نظر داشتن عقل فردی یا جمعی:
نکته آخر این مهم است که شخص تصمیم گیرنده سیاسی یا اقتصادی نباید تنها به عقل فردی یا حزبی خود تکیه کند چرا که امکان اینکه راه به خطا برود و نتواند طرحها و ایدههای اقتصاد سیاسی برای توسعه کشور را فراهم آورد بسیار زیاد است. پالیسیها توسعهای و انکشافی در نظام اقتصاد سیاسی برای ایجاد منفعت برای تمام مردم جامعه میباشد. به عبارتی اگر با در نظر داشت عقل جمعی از طریق استفاده از نظرات و مفکورههای اندیشمندان و صاحب نظران جامعه علمی کشور انجام شود، هرچند امری دشوار و بحث برانگیز خواهد شد اما قطعا تا حد بسیار زیادی از انجام تصمیمات استرانژیکی اشتباه جلوگیری مینماید.
مدیریت اقتصاد در نظام سیاسی
پیوسته بودن سیاست با اقتصاد و درآمیخته شدن این دو مقوله با یکدیگر میتواند در پرورش هر چه بهتر مدیران نقش موثرتری داشته باشد. البته نباید از بیان این نکته مهم غافل شویم که اگر شیوه مدیریت در بخشهای مختلف اقتصادی کشورمان را با کشورهای توسعهیافته مقایسه کنیم متوجه این واقعیت خواهیم شد که فاصله عملیاتی شدن برنامهریزی و مدیریتها در کشور ما با کشورهای توسعهیافته بسیار زیاد است.
از سوی دیگر با توجه به بسترسازیها و زیرساختهای مناسبی که در کشورهای توسعهیافته به منظور انجام مدیریت درست در حوزههای مختلف از جمله بخش اقتصادی وجود دارد، به نظر میرسد، اگر مدیران کشورمان بخواهند به لحاظ نحوه مدیریت در بخشهای مختلف در مسیری گام بردارند که کشورهای توسعهیافته قدم در آن نهادهاند باید ساختارهای مدیریتی و اقتصادی کشورمان بهطور کل تغییر پیدا کند و با الگوبرداری از کشورهای توسعهیافته به نوعی متخصصان را در راه رسیدن به اقتصادی مدیریت کردن جامعه یاری دهند.
در نظام سیاسی کشور برای مدیریت مطلوب جامعه به سوی برنامههای پیشرفت و توسعه باید اقتصاد و منافع اقتصادی تمام مردم در نظر گرفته شود. پالیسیهای اکشن و انکشافی مطلوب است که باعث بهبود وضعیت معاش مردم جامعه شود و مشکلات اقتصادی مردم با تا حدی حل کند. به عبارتی «مدیریت اقتصادی جامعه» است که سمتوسوی آینده توسعه پایدار را در کشور تعیین میکند.
مدیریت اقتصادی فرآیندی است كه طی آن به صورت آگاهانه و ارادی برای حصول به اهداف مشخص اقتصادی مانند ایجاد تغییرات مطلوب در متغیرهای كلان اقتصادی مانند تولید ناخالص ملی، مصرف، پس انداز، سرمایه گذاری و ... تصمیم گیری میشود. به عبارتی دیگر، هر برنامه اقتصادی در واقع مجموعهای از عملیات اقتصادی را در بر میگیرد كه به طور متمركز آنها را هماهنگ و در جهت دستیابی به اهداف مشخص اقتصادی جامعه، هدایت میكند.
اکنون که کشور ما بعد از پروسه انتخابات در وادی استقرار یافتن دولتی آینده قدمهای نهایی را بر میدارد باید در نظر داشته باشد که؛
اولاً در تصمیمگیری سیاسی خود باید بلند مدت فکر کند و کوتاه مدت انجام دهد. یعنی پلانهای بلند مدت اما اجرا در پلان های خرد کوتاه مدت.
ثانیاً: باید نگاه سیستمی و چند بعدی داشته باشد و تمام پلانها و پالیسیها نیز هرچند در خدمت گروه یا قوم خاصی هست اما داشتن نگاه سیستمی باعث استواری و پایداری نظام اجتماعی در جامعه تثبیت موقعیت دولت و رضایت جمعی در بلند مدت ایجاد خواهد شد.
ثالثاً: داشتن عقل جمعی در تنظیم پیشنویسهای اجرایی و گرفتن تصمیمات نقش مهمی در کاربردی و عملیاتی شدن پلانها با در نظر داشت منافع تمام مردم خواهد شد.
منبع روزنامه افغانستان-