آخرین مطالب

تماس با ما

تماس با ما

نشانه شناسی و اسطوره زدای قدرت در حکومت وحدت ملی

نشانه شناسی و اسطوره زدای قدرت در حکومت وحدت ملی

 

در این روزها که هزاره ها علیه هم و در درگیری داخلی مصرو فند و خشاب های خود شان را برای خود زنی خالی می کنند، دولت و شخص رئیس جمهور به آرامی از ابزارهای مختلف برای نفوذ در روان توده های مردم و به تبع آن برای مشروعیت سازی حکومت با برنامه به پیش می رود.

 

دولت با استفاده از مکانیزم نرم و تبیلغات روانی می خواهد به أهداف خودش جامه عمل بپوشاند.

اسطوره سازی یکی أزین مکانیزمها است.

از نظر رولان بارت همه چیز در زمانه ما می تواند به اسطوره یعنی رساننده پیام مبدل شود.

او اسطوره را پیامی مَی داند که معنایی برای عامه مردم دارد و همه فکر می کنند که این پیام واقعی و حقیقی است اما مشکل إینجا است که این پیامها مخدوش و نوعی تباینی میان پیام اولیه و پیام ثانویه وجود دارد که باید کشف و روشن شود.

برملا ساختن تحریف إیجاد شده توسط اسطوره، وظیفه اسطوره شناس است.

به نظر می رسد دولت وً حکومت می خواهد با حرکتهای پوپولیستی جامه بداهت بر تن رابطه حکومت و هزاره ها بپوشاند و یک امر تاریخی را که هزاره ها به شدت از آن خاطره جمعی، خاطره نا خوشایند دارند، به یک امر کاملا طبیعی که هیچگونه سوگیری را نسبت به هزاره ها ندارد، خلط کند و طبیعی جلوه دهد.

دولت و شخص رئیس جمهور برای علامه کاتب هزاره از هزینه شخصی خودش مقبره می سازد، از هزینه شخصی خودش کتاب خانه رهبر شهید را غنی می سازد و در مجلس فراغت افسران، با کمال فروتنی به استقبال یک أفسر فارغ التحصیل هزاره می رود و دست او را بلند کرده و مورد تشویق قرار می دهد.

شاید بسیاری أز دوستان فعالیتهای رئیس جمهور را ملت سازی و روح و نظر بلند ایشان حمل کند اما به نظر می رسد این کنشها در شرایطی صورت می گیرد که دولت به لحاظ فشار أفکار عمومی از طرف هر چهار قوم تأثیر گزار در افغانستان به شدت تحت فشار است اما با اعتبار های مختلف.

رئیس جمهور اما در یافته است که دیگ احساسات و عواطف هزاره ها همانگونه که زود غلیان می کند، همانگونه هم زود و با کمترین هزینه و اسطوره سازی از جوشش و غلیان می افتد.

شاید ملاک و معیار همراه کردن تاجیک ها را سهیم کردن در بخشهای از قدرت می داند و همینطور مشروعیت حکومت در میان ترک تباران را پاسخ جدی تَر و صریح تَر به این گروه قومی و تباری در سیاست ، اقتصاد و أمور نظامی ، اما هنوز جناب رئیس جمهور و حاکمیت و دولت نسبت به هزاره ها از زبان ایدولوژیک برای مشروعیت سازی در تعامل با هزاره بهره می برد.

لذا رفتار ها و کنشهای حاکمیت معنی دار و به نوعی ایدولوژیک است و نیاز به تأمل و اسطوره زدایی دارد.

من برای روشن شدن و أسطوره زدایی از اسطوره سازی حاکمیت از مفاهیم رولان بارت که در مقاله “اسطوره در زمان حاضر”، بکار برده است استفاده می کنم.

١. مایه کوبی، یعنی قبول. شر عرضی برای خلاص شدن از شر اساسی.

دولت با شیطنت تمام با قبول کردن طرح محمد محقق از اجرای طرح اصلی پلان برق خودش را با دو دسته کردن هزاره ها با به رسمیت. شناختن شر عرضی از شر اعتراض های اصلی و بنیان أَفَکن رهاند؛

٢. محرومیت از تاریخ، اسطوره تاریخ زدایی می کند و بدین ترتیب مسؤلیت إنسان را از میان می برد؛ دیرابی او می قبولاند که در اجتماع با پدیده های طبیعی رو برو است نه با پدیده های مصنوع و تاریخ مند.

حاکمیت با مشارکت در سالیاد علامه کاتب هزاره و ساختن مقبره برای ایشان می خواهد تفکیک ذهنی و روانی بین رفتار خود و حاکمیت عبدالرحمن قائل شود. در حالی واقعا تفاوت نیست فقط تفاوت در مکانیزم تعامل است. او با مکانیزم های خشن و عریان و سخت در صدد حذف ، آواره کردن و غصب سرمزین مادریی هزاره ها بود اما دولت فعلی با مکانیزم های نرم در صدد حق کشی، آزار روحی و بستن راه های تحرک سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هزاره ها است ؛

٣. شبیه سازی ، دولت با اسطوره سازی وزن دیگری را با وزنی که خود معیار آن را می شناسد معین می سازد و بدین سان منکر دیگری بودن و غیریت او می شود. اگر نتوانست دیگری را به چیزی شبیه خود بدل سازد او را به ابژه تماشایی و دلقگ گونه تبدیل می کند. جدیت را از او می گیرد و او را به موضوع خنده و تمسخر و سرگرمی تبدیل میکند. در فرایند جنبش روشنایی و در خواست میسر توتاپ بارها با تمسخر اعلان کردند که هزاره ها به دنبال برق نیستند بلکه به دنبال کلید برق هستند.

۴. این همانگویی، که مشتمل بر تعریف همان با همان است.

به مردم با بوغ کرنا إعلام کردند برق برق است مهم نیست از کجا بیاید. قتل دو گانه، هم کیفیت را قربانی کمیت کردند و قتل عقل توده مردم هزاره که درک نمی کردند که حتی به لحاظ کمی آن کمیت قبلی را دارا نیست. حکومت به خوبی می دانست که این همان گویی جهان مرده ساکن به وجود می آورد و زور و قدرت را جایگزین می سازد اما مدعی می شود که مستدل سخن می گویند؛

۵. نه این و نه آن گری، در این مراحله دو چیز متضاد با یکدیگر توزین می شوند به چیزهای شبیه هم فرو کاسته می شود بنام چیزی والاتر از شر هردو خلاصی یافته می شود . در فرایند مطالبه برق هزاره ها دقیقا به چنین سر إنجام شری رسیده اند.

 

در کل دولت با اسطوره سازی می خواهد بگوید شما هم در قدرت ، اقتصاد و فرهنگ مملکت شریکید، در حالی که در واقع ما هیچ سهمی نداریم آگر هست همه چیز سمبولیک، غیر واقعی و به قول بارت مخدوش است.

اگر دست أفسر از مردم هزاره را بالا می برد می خواهد بگوید: شما هم سهم عمده کمی و کیفی در نیروی نظامی و انتظامی دارید پس فرقی نیست پس دردی هم نباید باشد؛

اگر علامه کاتب هزاره و شهید مزاری را برجسته می سازد می خواهد بگوید: همه تاریخ و فرهنگ وسیاست این مملکت از آن شما است بِنَا بر این تبعیضی نیست و به قول رهبر شهید شما: فعلا همه با هم برادر و برابریم.

دهه عدالت و گرامی داشت سالگرد رهبر شهید فرصت مغتنمی است که رابطه هزاره ها و قدرت مورد کنکاش و اسطوره زدایی قرار بگیرد.:

نویسنده: حسین بیانی راد

منبع: شفقنا افغانستان

مطالب مشابه

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش