آخرین مطالب

تماس با ما

تماس با ما

پارادوکس های رفتاری محمد محقق

پارادوکس های رفتاری محمد محقق

 

پارادوکس های رفتاری محمد محقق

 

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مِالا تَفْعَلُونَ(صف/2)

ای افراد باایمان، چرا چیزی را که انجام نمی دهید (به مردم) می گویید؟

اشاره:

در  شبکه اطلاع رسانی افغانستان مورخ 4 اسد1394 مطلبی از استاد محقق تحت عنوان" حکومت باید صدای اعتراض هزاره ها را بشنود" به نشر  رسیده است؛ که این در خواست محقق از حکومت، بیانگر پارادوکس  رفتاری ایشان است، چرا که ایشان از یک طرف می خواهد که حکومت باید صدای اعتراض هزاره ها را بشنود،اما از سوی دیگر که خود جزء حکومت است، صدای اعتراض ده ها هزار مردم دایکندی را نمی شنود.

بنده به طور خلاصه در این خصوص نکاتی را در ذیل یاد آور می شوم:

نکته اول: معتقدم  که نه تنها شنیدن صدای اعتراضی قوم هزاره بلکه شنیدن صدای اعتراضی همه اقوام ساکن کشور اعم از پشتون، تاجیک، ازبک و... از جانب حکومت، کار منطقی، ضروری و عمل بر بنیاد اصول دموکراسی و مفاد قانون اساسی است.

 نکته دوم: شعارهای قومی،منافع کلان افغانستان را به خطر می اندازد و کشور را به سمت یک جنگ ویرانگر داخلی دیگر سوق می دهد، لذا به جای شعار  و عمل قومی، شعار و عمل ملی و اسلامی نماییم که تنها راه بیرون رفت از مشکلات فعلی می باشد.

 نکته سوم: متأسفانه تاهنوز هیچ یکی از رهبران قومی و حزبی در افغانستان ,به نفع "مردم  مظلوم این سرزمین کاری مثبتی،انجام نداده است. بلکه سالها است همین رهبران "مردم افغانستان را" اسیرجنگ های حزبی و قومی" نموده اند.همه ای احزاب و رهبران از "مذهب و قوم " سوء استفاده جوی های فراوان نموده اند. به همین دلیل هنوز هم "جنگ و فقردر زندگی" این مردم جاری است و زندگی رهبران و خانواده های انها هر روز "فربه تر" شده می رود.

نکته چهارم: متأسفانه همه رهبران ما از رؤسایی جمهور و اجرائیه گرفته تا معاونین و و زراء دچار پاردوکس های رفتار ی می باشند، چرا که سران حکومت وحدت ملی در جریان کمپاین انتخاباتی تأکید بر شایسته سالاری و نخبه گرایی داشتند و می گفتند که حکومت باید بدست مدیران توانمند، متعهد و مسلکی اداره شود و به مردم تعهد سپردند که افراد شایسته را در رأس امور کشور قرار دهند، اما با درد و تاسف فراوان که در این مدت یازده ماه، در عملکرد حکومت وحدت ملی، بجز از کشمکشهای ویرانگرقومی، حزبی و تنشهای ذلت بار، درسهم و ترکۀ قدرت میان سران حکومت، کدام چیزی دیگری مشاهده نشد، که حاصل

این منازعه احمقانه و مستمر  از سوی آنان،تقرر یافتن یک تعداد افراد غیر مسلکی،حزبی و بی مسئولیت در رأس  امور کشور می باشند نه چیز دیگر.

نکته پنجم:استاد محقق نیز مانند همقطاران خودش، شعار را قومی می دهد اما عمل را حزبی  و در محدوده منافع حزب و افراد هم حزبی شان دنبال می کند، ایشان در زمانی کمپاین انتخاباتی ریاست جمهوری، سنگ قومی را به سینه می زد و خود را سینه چاگ و مدافع مردم هزاره قلمداد می کرد ، اما پس از رسیدن به ارگ ، دربست در خدمت حزب و افراد هم حزبی قرار گرفت، نمونه بارز این تناقض در رفتار  و گفتار اقای محقق، در بی توجهی وی به خواست و فریاد های دو ماهه قاطبه ی مردم دایکندی می باشد که ایشان در یک پارادوکس آشکار اراده حزب را بر اراده ملت تحمیل کرد.

نکته ششم: به عنوان نکته آخر  این است که جناب آقای محقق آیا شما به فریاد دو ماهه مردم دایکندی گوش دادید؟!!! مگر مردم این ولایت هزاره نیستند؟ اگر اقای غنی و عبدالله از شما سئوال کند که شما چه مقدار به صدای اعتراضی مردم دایکندی گوش دادید ؟ چه جواب دارید؟!!!

آقای محقق به عنوان سخن آخر توجه شما را  متوجیه این پیام نورانی قرآنی کریم می سازم«أتامرون النّاس بالبرّ و تنسون انفسکم و انتم تتلون الکتاب افلا تعقلون؛ آیا مردم را به نیکوکاری و خوبی فرمان می‌دهید و نصیحت می‌کنید در حالی که خودتان را از یاد برده‌اید و شما که کتاب می‌خوانید.مگر تعقل نمی‌کنید و خرد به کار نمی‌بندید؟».(سوره بقره، آیه 44)

نویسنده: محمد فروغی

مطالب مشابه

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش